تحلیل و تبیین | آینده خطرناک دلار در جهان
خبرگزاری میزان_ حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رمضانی مسئولان نظام با اشاره به وضعیت روبه افول فعلی آمریکا تصریح کردند: «من گفتم جبههی مقابل ما در این نظم دارد تضعیف میشود که نمونههایی [دارد]که حالا عرض میکنم. خب یکی از مهمترین مخالفین ما در سطحِ دنیا دولت آمریکا است دیگر. آمریکای اوباما از آمریکای بوش ضعیفتر بود؛ آمریکای ترامپ از آمریکای اوباما ضعیفتر بود؛ آمریکای این آقا از آمریکای ترامپ ضعیفتر است.» ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با آقای سید محمّد مرندی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل بینالملل به بررسی شاخصههای افول آمریکا، تضعیف دلار و نقش ایالات متحده در راه اندازی جنگ اوکراین پرداخته است. دکتر مرندی معتقد است افزایش نیازها و در کنار آن دغدغه نسبت به استفاده گستردهتر آمریکا از سلاح دلار موجب شده بسیاری از کشورها در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به فکر راهکارهای جدید برای مبادلات مالی باشند.
یکی از مسائلی که رهبر انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام به آن اشاره کردند مقایسه آمریکای بوش، آمریکای اوباما، آمریکای ترامپ و آمریکای بایدن و بررسی سیر نزولی قدرت و جایگاه حکومت این کشور بود و تشریح کردند که هرکدام از این آمریکاها در دورههای زمانی بهتدریج ضعیفتر شدهاند. با توجه به این مسئله این ضعف و افول با چه شاخصههایی قابلتشخیص و ارزیابی است؟
جنبههای مختلفی وجود دارد، ولی میتوان دو مورد را در نظر گرفت؛ جنبه اول این است که بعد از فروپاشی شوروی، حکومت آمریکا بهعنوان پیروز نهایی منازعات بینالمللی و قدرت مطلق معرفی و سرمایهداری بهعنوان آخرین ایدئولوژی جهانی معرفی شد؛ بحثی که فوکویاما کرد که به پایان تاریخ رسیدیم در این دوره بود. غرب، چون دیگر دغدغهای نسبت به جریان چپ و کمونیسم نداشتند، مقررات ضدانحصار و قوانینی را که موجب جلوگیری از سوءاستفاده بانکها و موسسات مالی و تجاری مختلف نظام آمریکا و نظامهای غربی وضع شده بود را برداشتند. در ادامه این روند، آمریکا بهسمت سرمایهداری و لیبرالیسم رفت و این باعث شد بهسرعت فاصله طبقاتی در آمریکا افزایش یابد.
همچنین بهدلیل قدرتمندتر شدن روزافزون سرمایهداران بهخاطر افزایش سرمایههایشان، قوانینی که به سود کارگران و قشر متوسط بوده رخت بستند و بهتدریج کمرنگ و در مواردی بیرنگ و بیاثر شدند و شکاف طبقاتی که در آغاز هزاره سوم میلادی بهتدریج خود را نشان داد بهشدت رشد پیدا کرد.
پدیده ترامپ محصول همین فرآیند بود؛ یعنی بهتدریج طبقه متوسط فروپاشید بهخصوص در بحران اقتصادی ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی و اوباما به اسم تغییر و اصلاح آمد و شرایط را بدتر کرد، افول قشر متوسط را سرعت بخشید. در انتخاباتی که ترامپ انتخاب شد، رأی مردم آمریکا به ضد آمریکا، در واقع اعتراض به حاکمیت این کشور بود؛ چون برخی از کسانی که به اوباما رأی داده بودند، به ترامپ رأی دادند.
آمریکا همیشه یک حکومت در حال نزاع و جنگ بوده و تاریخ آمریکا پر از جنگ و نزاع است. آمریکا گروه القاعده را در افغانستان به وجود آورد، اما پس از ۱۱ سپتامبر، به جنگهای پیدرپی در عراق، افغانستان و لیبی پرداخت. هزینههای جنگ بهخصوص در افغانستان و عراق برای آمریکا نجومی بود و به اعتراف حکام آمریکایی، تریلیونها دلار نفله شد.
جنگهای معاصر با تکنولوژیهای نوین، جنگهای بسیار پرهزینه و پرهزینهتر از گذشته است؛ بهخصوص جنگهایی که دو طرف از هم دورند. آمریکا در کنار مرزهای خود نمیجنگید و به منطقه ما نیرو و تجهیزات میآورد و میجنگید و این بار مالی خارقالعادهای برای آمریکاییها داشت؛ هم فقر را در آمریکا افزایش میداد و هم ثروتمندان را ثروتمندتر میکرد.
در آمریکا کارخانههای نظامی و اسلحهساز برنده اصلی این حملات بودند و لذا خود این هم باعث میشد فقر در آمریکا افزایش یابد و شکاف طبقاتی تشدید شود.
حذف سلسله مقررات محدود برای حمایت از طبقه کارگری و طبقه متوسط پس از فروپاشی شوروی و جنگهای پیدرپی آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر دو عامل بسیار مهم برای تضعیف و بیاعتبار یا کماعتبار کردن آمریکا در سطح جهانی بودند. با حذف مقررات برای کارگران، ثروتمندان آمریکا به خاطر خودخواهیهای خود و با توجه به اینکه حکومت آمریکا را در کنترل خود قرار داده بودند، کارخانجات را به کشور چین و جاهای دیگر میبردند تا کارگران ارزانتری را به کار بگیرند و این موجب فقر و بیکاری بیشتر در قشر ضعیف آمریکا شد.
چه عواملی بر ضعف روزافزون دلار آمریکا در دنیای امروز مؤثرند؟
آمریکاییها در سالهای اخیر دلار را بیش از گذشته چاپ کردند؛ بهخصوص بعد از بحران ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و بر سر کرونا. الان بر سر بحران بانکی، موجهای بسیار بزرگ افزایش نقدینگی را دیدیم و درعینحال آمریکاییها به شکل روزافزون از دلار بهعنوان سلاح استفاده میکنند.
در گذشته استفاده از سلاح دلار محدود به ایران بود، بعدا، اما بهتدریج از آن بهعنوان سلاح علیه کشورهای دیگر هم استفاده کردند؛ مثل سوریه، ونزوئلا و کوبا. خود این کار آمریکا در میان کشورهای جنوب باعث دغدغه شد؛ چون وقتی دلار بهعنوان سلاح استفاده میشود، این کشورها نسبت به آینده خود دغدغهمند میشوند و در برابر آمریکا حس خطر پیدا میکنند. از یک طرف، رابطه با ایران برای برخی از کشورها مهم است بهخاطر جایگاهی که ایران دارد؛ ولی در کنار آن این دغدغه وجود داشته و دارد که روزی همین سلاح دلار را آمریکاییها به سمت کشور خودشان بگیرند.
تحرکات آمریکا برای استفاده از سلاح دلار در جنگ اوکراین چه تأثیری بر نگرانی دولتها نسبت به این کارکرد دلار داشت؟
بعد از شروع جنگ اوکراین و تحریم شدن روسیه، نه فقط دغدغهمندی روسیه نسبت به این مسئله بسیار افزایش یافت و به دنبال راهحل برای ادامه فعالیتهای اقتصادی بدون نیاز به دلار بود؛ بلکه کشوری مانند چین نیز که تحریمهایش بهتدریج افزایش مییابد، نگرانیهایش رو به فزون است.
حالا در کنار ایران و روسیه که هر دو به دلایل متعدد کشورهای مهمی برای چینیها هستند، چین نیز دغدغهمندی خود را برای عدم وابستگی به دلار افزایش داده است.
روسیه صادرکننده انواع مواد معادن، نفت، انرژی و بسیاری از نیازهای حیاتی دنیاست. این احتیاجات دنیا نسبت به محصولات روسیه در کنار محصولات دیگر کشورهای تحریمشده دغدغه جهانی را بهشدت افزایش داد؛ یعنی هم دغدغه نسبت به نیازها افزایش پیدا کرده و هم نسبت به اینکه فردا آمریکا از این سلاح بهشکل گستردهتری استفاده کند. از هر دو جهت دغدغههای جهانی زیاد است که موجب شده بسیاری از کشورهای دیگر نیز در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به فکر راهکارهای جدید باشند.
امروز موجهای بزرگی در مقابل دلار داریم میبینیم؛ هم در آ. سه. آن بحث حذف دلار یا کاهش نقش دلار جدی است، هم در بریکس، هم در تجارت میان برزیل و چین و هم روسیه و بقیه جهان.
در شرایط کنونی افزایش شدید نقدینگی و کاهش نیاز جهانی به دلار، میتواند برای جایگاه دلار بسیار خطرناک باشد؛ چراکه اگر عرضه دلار زیاد شود و نیاز به دلار کاهش یابد میتواند در آینده منجر به سقوط دلار شود و در کنار آن کاهش نیاز موجب میشود تحریمهای آمریکا نسبت به دیگر کشورها ناکارآمد شود.
اگر موافق باشید بحث اوکراین و جنگ در این منطقه را ادامه دهیم. به نظر شما چه نشانههایی مبنی بر طراحی و راهاندازی این جنگ و تحریک اوکراین توسط آمریکا وجود داشته است؟
بله صددرصد؛ آمریکاییها از قبل از ۲۰۱۴ میلادی به دنبال این بودند که حکومت اوکراین را سرنگون کنند و آمریکا هم از انجیاوها استفاده کرد و هم هماهنگیهایی در سطح اروپا برای این کار به وجود آورد.
آمریکا در اوکراین سال ۲۰۱۴ کودتا را اجرا کرد و دولت منتخب و قانونی را سرنگون کرد و یک حکومت کودتایی ضد روس بر اوکراین حاکم شد. پس از آن کسانی که با کودتا مخالف بودند و روستبارهای اوکراینی که در شرق و جنوب اوکراین اکثریت هستند، مخالفت و مقابله کردند و باعث درگیریهای داخلی و جنگ داخلی شدند؛ یعنی شرق و جنوب اوکراین، بهخصوص بخشهای شرقی مقاومت کردند و این باعث شد وضعیت حکومت کودتایی ضعیف شده و مذاکرات مینسک برگزار شود برای اینکه شرایط به صلح منجر شود؛ مینسک یک و دو در ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ امضا شده بود.
بعدها ما از طریق صدراعظم وقت آلمان یعنی خانم مرکل، رئیسجمهور وقت فرانسه و رئیسجمهور کودتایی اوکراین در آن زمان مطلع شدیم که توافقهای مینسک دروغین بوده؛ یعنی کشورهای اوکراین، فرانسه و آلمان که امضا کردند صادق نبودند و نیت نداشتند این توافق را برای صلح اجرا کنند، بلکه این توافق را امضا کردند تا زمان بخرند و به اعتراف خودشان میخواستند حکومت کودتایی اوکراین را تقویت کنند تا در جنگ بتواند بر روستبارها و کسانی که مخالف کودتا بودند غلبه کند.
ناتو بهتدریج به حکومت کودتایی کمک کرد و ارتشش را تقویت کرد و شروع کرد به کشتن روستبارهای اوکراینی در شرق اوکراین و از سال ۲۰۱۴ تا قبل از جنگ حدود ۱۵-۱۶ هزار نفر را به قتل رساندند و در این مدت کشورهای غربی، آمریکا، کانادا و کشورهای اروپایی از گروههای راستگرای افراطی و نازیها و فاشیستها حمایت کردند؛ مثل کاری که در سوریه و افغانستان انجام دادند و از داعش و القاعده استفاده کردند یا در نیکاراگوئه از کنترا استفاده کردند.
از طرفی هم روستبارها را میکشتند و هم برخلاف توافقی که کردند نیتشان صلحطلبانه نبود و با هدف کمک به دولت اوکراین برای ادامه جنگ و حکومت کودتایی بود.
از طرف دیگر، بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا و کشورهای ناتو به روسیه تعهد دادند که ناتو را به سمت مرزهای روسیه جلو نبرند؛ ولی دروغ گفتند و در چند موج کشورهای اروپای شرقی و شوروی سابق را عضو ناتو کردند که این برای روسیه تهدید بود؛ یعنی هم ناتو را به مرزهای روسیه رساندند، هم روستبارها را قتلعام میکردند و هم کودتا کردند؛ مجموع اینها روسیه را در شرایط بسیار سخت و خطرناکی قرار داد و لذا عامل اصلی جنگ اوکراین بدون تردید آمریکا و متحدان او در ناتو بودند.
انتهای پیام/